تاریکخانه

ساخت وبلاگ

امکانات وب

کندن دندان سالم، خیلی درد دارد. 

تاریکخانه...
ما را در سایت تاریکخانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : salhayesepido بازدید : 91 تاريخ : پنجشنبه 25 آذر 1395 ساعت: 11:04

بعد ناگهان من از خودم می پرسم، مگر من چه کرده ام؟

هیچ. 

حتی شادی دیگر محلی از اعراب ندارد. 

باید عبور کرد. 

عجیب بود که نَگریستم. 

من درس ها را زود از یاد می برم. 

کاش از خاطر نمی بردم .

کاش حادثه ها، انفجاری در سرم بودند. 

کاش از یاد نمی بردم. 

تاریکخانه...
ما را در سایت تاریکخانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : salhayesepido بازدید : 77 تاريخ : دوشنبه 22 آذر 1395 ساعت: 13:35

وقتی لابلای زخم های عمیق قلب کسی می نشینی

,  که خودت مجروحش کرده ای

, نمی توانی شاد باشی. 

تاریکخانه...
ما را در سایت تاریکخانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : salhayesepido بازدید : 88 تاريخ : دوشنبه 22 آذر 1395 ساعت: 13:35

      قبلا از سه غار دیگر دیدن کرده بودم. اما این یکی متفاوت بود.       اولین تجربه ام از غارنوردی، پر از احساس های ناب بود. پر از تناقض. رنج. دلتنگی، اشک و لمس بی دریغ تنهایی...      هنوز در کمرکش کوه، باران می بارید که به غار رسیدیم. زیبا بود. بی نظیر و تکرار نشدنی. آسمان با دلم بازی می کرد و و با چشم هایم. همه چیز متفاوت بود. کمی عجیب و عجیب تر اینکه من می خواستم آن حس همراهم باشد.      بزرگ ترین و عجیب ترین لحطه ی آن روز، تجربه ی سکوت بود در تاریکی مطلق غار در دو زمان. 2 دقیقه و سه دقیقه. جمعا  پنج دقیقه سکوت و تاریکی مطلق بی هیچ روزنه و نور و صدایی. این حس، عجیب ترین حس تمام عمرم بود. و هرگز نمی شود بیرون غار، غیر از اعماق یک غار، این حس را تجربه کرد... ... گاهی از دست زبانم به ستوه می آیم. همین زبان که به ندرت به گفتن باز می شود.  خسته شدم از دست خودم.  تاریکخانه...
ما را در سایت تاریکخانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : salhayesepido بازدید : 86 تاريخ : دوشنبه 22 آذر 1395 ساعت: 13:35

    باید صعود 2700 متری جمعه را توصیف می کردم. اما حوصله اش را نداشتم. خیلی خوب بود. نهایت صعود، تصویر دماوند بود. دماوند که هنوز مرا به خود راه نداده است. می خواستم زانو بزنم و گریه کنم. اما توی گروه نمی شد. راستش، تا بحال، دماوند را این همه زیبا و خواستنی ندیده بودم. مرا به زانو در آورد. از او خواستم که سال بعد بگذارد به قله برسم. می رسم. می رسم. 

تاریکخانه...
ما را در سایت تاریکخانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : salhayesepido بازدید : 81 تاريخ : شنبه 6 آذر 1395 ساعت: 14:50

دلم مجمر آتش تور کن 

گِلم ساغر آب انگور کن

 

این شعر از معینی کرمانشاهی را،  داریوش چقدر زیبا خوانده.  

تاریکخانه...
ما را در سایت تاریکخانه دنبال می کنید

برچسب : سر صبح باد سرد, نویسنده : salhayesepido بازدید : 95 تاريخ : شنبه 6 آذر 1395 ساعت: 14:50

برف می بارد 

چه عروس های زیبایی شده اند 

این درخت های سوزنی برگ. 

تاریکخانه...
ما را در سایت تاریکخانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : salhayesepido بازدید : 87 تاريخ : شنبه 6 آذر 1395 ساعت: 14:49

کاش جایی بود که آدم می توانست از دست خودش به آنجا فرار کند. 

تاریکخانه...
ما را در سایت تاریکخانه دنبال می کنید

برچسب : com,io games,io, نویسنده : salhayesepido بازدید : 82 تاريخ : شنبه 6 آذر 1395 ساعت: 14:49

نمی دانم چه شد. 

جز رد درد، چیزی نمانده است. 

کاش حقیقت را می دانستم. 

 امروز آهنگ   sweetness of a dreem 

daal band

تاریکخانه...
ما را در سایت تاریکخانه دنبال می کنید

برچسب : کاش می دانستم چیست,کاش می دانستم,كاش مي دانستم چيست, نویسنده : salhayesepido بازدید : 98 تاريخ : شنبه 6 آذر 1395 ساعت: 14:49